بیوگرافی مورگن فریمن
تدوین و ویرایش:مهرداد میخبر
(( منبع:ویکیپدیا.پی سی پارسی.ویکر پارک.بلک نیوز ))
****************************************************************
((بازیگر بلند قد و سیه چرده سینما با سابقه ای طولانی در نقش های مکمل و دوم توانسته به عنوان یکی از قطب های کاراکترهای فرعی در هالیوود خودش را تثبیت کند . خیلی بیش از آنکه سینما روهای حرفه ای با چهره او آشنا شوند این بچه ها بودند که او را در نقش های ایزی ریدر در مجموعه عامه پسند شبکه پی بی اس با نام شرکت برقی شناختند.پس از مدتها مدید کسب تجربه در صحنه نمایش و صفحه کوچک تلویزون فریمن با اولین حضور خود در اثری به نام زبل خیابان گرد تماشاگران را شوکه کرد و به خاطر همین نقش نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل سال 1987 شد. پس از آن نقش های کوچکی در فیلم هایی چون بربیکر 1980 ، چشم شاهد 1981، معلمین 1984 ماری ، یک قصه حقیقی و آنطور بود اینطور شد هر دو محصول 1985 ایفا کرد. از آن پس کوشید تا به جایگاه یک ستاره واقعی سینما برسد فیلم هایی چون شیک و پیک 1988 ، آتش خود پرستی و رابین هود و شاهزاده دزدان 1991 در راستای همین هدف بودند که اما آنچه باعث شد فریمن در نقش منتقدان نیز بدرخشد بازی اش در نقش شوفر یک خانم پیر در فیلم رانندگی برای خانم دیزی بود که به خاطر آن برنده اسکار شد.
او با نقش یک پلیس فاسد در فیلم جانی خوش تیپ مسیر جدیدی را در بازیگری آغاز کرد. پس از به خاستگاه دیرینش نمایش بازگشت و کمتر آثار هالیوودی ظاهر شد تا اینکه سرانجام نابخشوده در سال 1992 ساخته کلینت ایستوود به پرده نقره ای بازگشت. او یک نامزدی اسکار دیگری نیز به خاطر جان بخشیدن به یک زندانی در فیلم تحسین شده در رستگاری در شاوشنگ به دست آورد . از جمله نقش های به یاد ماندنی او می توان به کارکتر پیر فیلم هفت اشاره کرد.))
در نوشتار ذیل با او ، شخصیتش و کارهایش بیشتر آشنا شوید:
بیوگرافی :
***********
(مورگان پورتر فيلد فريمن) در سال 1937و درشهر ممفیس واقع درایالت تنسی ایالات متحده آمریکا چشم به جهان گشود ،وی بازيگر، فيلمساز و همچنین یک گوينده بسیارتوانا میباشد و به خاطر صدای قدرتمند ورفتار آرام و خونسردش مشهور است . فریمن براي بازي در فيلمهاي هوش خياباني، رانندگي براي خانم ديزي، رستگاري در شاوشنگ و عامل انسانی نامزد كسب جايزهي اسكارشد و بالاخره در سال 2005 برای بازی در فیلم عزیز میلیون دلاری برنده این جایزه شد . او همچنین برنده يك جايزهي گلدن گلوپ و يك جايزه از انجمن بازيگران سينما ست . او همچنین در فیلم های پر فروشی همچون نابخشوده , افتخار , هفت , تاثیر عمیق , جمع تمام ترسها , بروس قدرتمند , آغاز بتمن , راهپیمایی پنگوئن ها , لیست آرزوها , ایوان قدرتمند , تحت تعقیب , شوالیه تاریکی و قرمز نقش آفرینی کرده است .
مورگان فریمن فرزند "مایما ادنا" و "مورگان پورترفیلد فریمن , اس آر" می باشد . او دارای سه خواهر و برادر بزرگتر از خود است . هنگامی که نوزادی بیش نبود به نزد مادربزرگ پدری اش در چارلستون واقع در میسی سی پی فرستاده شد . خانوادهي او در طول دوران کودکی اش , مدام از شهري به شهر ديگر نقلمكان ميكردند , آنها در شهرهایی مثل گرین وود , می سی سی پی , گری , ایندیانا زندگی کرده و سرانجام در شیکاگو واقع در ایالت ایلینویز ساکن گردیدند .در 9 سالگی وی برای اولین بار در یک تئاتر مدرسه ای به عناون نقش اول ایفای نقش کرد. او دوره ی دبیرستان خود را در دبیرستان براد استریت واقع در می سی سی پی گذراند . در سن 12 سالگی برنده مسابقه نمایش سراسری شد و در حالی که هنوز در دبیرستان براد استریت حضور داشت دریک نمایش رادیویی واقع در ناشویل ، ایالت تنسی به ایفای نقش پرداخت. در سال 1955 از براد استریت فارغ التحصیل شد , ولي بورسيهي تحصيلي دانشگاه جكسون استيت را نپذيرفت و درعوض به عنوان مكانيك در نيروي هوايي ایالات متحره آمریکا استخدام شد.
در اوائل دههي 60 ميلادي، به لسآنجلس رفت و دردانشكدهي كاميونيتي اين شهر به عنوان کارمند مشغول كار شد. همچنین در طي اين دوره، مدّتي در نيويورك زندگي كرد و درسال 1964به عنوان رقاص در گروه ورلدز فر به عضویت درآمد. او در فیلم رویال هانت آو سان که توسط یک شرکت سیاحتی ساخته شده بود ، بازی کرد. و این در حالی بود که او در سال 1956 به عنوان سیاهی لشکر در فیلم کارگشا ظاهر شده بود . او در سال 1967 نقش آفرینی درفيلم «عاشقان نيجر» با بازی در مقابل ویویکا لیندفورس شروع به کار کرد ( موضوع فيلم دربارهي حقوق مدني بود ) و در همان سال در فیلم سیاه سفید سلام دالی , با پیرل بایلی و کاب کالوی همبازی شد .
مهمترين فيلمي كه فريمن در آن بازي كرد، فيلم «چه كسي ميگويد من نميتوانم سوار یک رنگينكمان بشوم »( سال 1971) بود. او نخستين بارازطريق نقشهايش در سريال كماهميت دنياي ديگر و نمايش كودكانهي پيبياس،(که بعدها اظهار کرد باید زودتر از این ها آنجا را ترک می کرد ) در رسانههاي آمريكا مطرح شد. در آغاز دههي 80 ميلادي، فريمن در نقشهاي مكمل برجسته و مشهوری، در فیلم های مطرح بسیاری بازی کرد که حاصل اين نقشها شهرتي بود که برای وی حاصل شد. وقتي كه او مشهور شده بود، در نقشهاي بزرگتري مانند هوک(راننده) در فيلم رانندگي براي خانم ديزي و سرگروهبان جان راولينز در فيلم افتخار بازي كرد. در سال 1994 نيز در نقش يک زندانی به نام رد (Red) در فيلم فوق العاده «رستگاري در شاوشنگ» بازي كرد. او همچنین در فیلم هایی مانند «رابينهود- پادشاه دزدان» ، «نابخشوده» ، «هفت» و «تأثير عميق» درخشید . در سال1997، فريمن همراه با لوري مككراري شركت فيلمسازي «ريويليشنز اينترتنمنت» و شرکت توزیع فیلم «آن لاین کلیک استار» را تاسیس کرد . همچنین کانال سیاره ما در کلیک استار را با عرضه کلیپ های هنری یاری نمود تا به این وسیله علاقه خود به علوم مخصوصا دانش هوانوردی و کشفیات فضایی را نشان دهد . پس ازآنكه سه مرتبه نامزد كسب جايزهي اسكار به خاطر نقش مکمل در فیلم های «هوش خیابانی» و نقش اصلی در «راننده خانم دایزی» و «رستگاری از شاوشنگ» شد در هفتادوهفتمين دورهي جوایز اسكار، جايزهي بهترين نقش مكمل مرد را براي بازي در فيلم «عزیز ميليوندلاري» به خود اختصاص داد. او به خاطر صداي متمايزي كه دارد، مشهور است واين امر باعث شده كه به عنوان گوينده پیشنهادات زیادی به او ارائه شود. درسال 2005 گويندگي دو فيلم «جنگ سيارهها» و مستند " راهپیمایی پنگوئن ها " (برنده آکادمی جايزهي اسكار) را برعهده داشت. همچنین درسال1991 نقش اول فيلم «پارك ژوراسيك» به او پيشنهاد شد.
فریمن در فیلم موفق «بروس قدرتمند» و دنباله آن« ایوان قدرتمند» و همچنین در نقش لوسیوس فاکس در فیلم «آغاز بتمن » فیلمی که هم از نظر تجاری موفق بود و هم مورد تایید منتقدان قرار گرفت ظاهر گردید . او در سال 2007 در فیلم راب رینرز «فهرست آرزوها » در مقابل جک نیکلسون به ایفای نقش پرداخت . در كمدي «دوشيزه هيست» با كريستوفر والكن و ويليام مكي، همبازي شد که به دلیل مشکلات مالی شرکت توزیع کننده این فیلم به صورت عرضه ویدئویی به بازار آمد . در سال 2008 او برای بازی درفیلم «دختر میهن» به کارگردانی مایک نیکلاس به برادوي بازگشت و با فرانسس مک دورماند و پیتر گالاگر همبازی شد . او قصد داشت بر روی فيلمي درباره زندگي «نلسون ماندلا» كار كند. در ابتدا او تلاش كرد تا «زندگينامهي ماندلا- راه طولاني به سوي آزادي» را به فيلم تبديل كند كه اين موضوع هرگز عملی نشد. در سال2007 او مجوز ساخت فیلمی از روی یک كتاب به نام " بازی با دشمن : نلسون ماندلا و بازی که ملتی را ساخت " نوشتهي جانكارلين را خريداري كرد و كلينت ايستوود فیلم زندگی نامه نلسون ماندلا را تحت عنوان «عامل انسانی» با بازی مورگان فریمن (در نقش نلسون ماندلا) و مت دیمون (در نقش فرانکویز پینار کاپیتان تیم راگبی) را کارگردانی کرد. در اکتبر 2010 فریمن با بروس ویلس در فیلم قرمز همبازی شد.
زندگی خصوصی فریمن:
********************
فريمن در22 اكتبر1967 با «ژانت برادشاو» ازدواج كرد و زندگي مشترك آنها تا سال 1979 ادامه داشت. سپس در 16 ژوئن2007 با«ميرناكولي لي» ازدواج کرد . آنها در دسامبر 2007 از هم جدا شدند . او دختر نخستين همسرش را به فرزندي قبول كرد. فريمن در چارلستون و نيويورك سیتی زندگي ميكند. او به صورت شراکتی رستورانی به نام «مادیدی» و کلوپ موسیقی جازی به نام «گراند زیرو» واقع در میسی سی پی را اداره می کند. همچنین او در 24 آوریل 2008 دومین شعبه کلوپ «گراند زیرو» را در شهر ممفیس واقع در ایالت تنسی دایر نمود.
موضع ضدنژادپرستانه فریمن :
*************************
مورگن فريمن علناً برگزاري جشن «ماه تاريخ سياهان» را مورد انتقاد قرار داده است و در هيچ مراسم مرتبط با اين رخداد حضور نمييابد. فريمن ميگويد من ماه تاریخ سیاهان را دوست ندارم . تاریخ سیاهان تاریخ آمریکایی است . او می گوید كه تنها راه براي پايان دادن به تبعيض نژادي صحبت نكردن دربارهي آن است. فريمن يك مرتبه در مصاحبه با برنامهي 60 دقيقه به مايكوالاس گفت: من ديگر نميخواهم شما را سفيدپوست صدا بزنم و از شما خواهش ميكنم كه به من نگوييد سياهپوست! .گفتني است كه فريمن از حاميان پيشنهاد شكست خورده تغيير پرچم ايالت ميسيسيپي كه در برگيرندهي نبرد متفقين است به حساب ميآيد.
حرکات بشردوستانه او :
********************
در سال 2004 فریمن و تعدادی دیگر از افراد مشهور، موسسه امدادرسانی «گرندا » را جهت کمک به افراد آسیب دیده طوفان ایوان در همین جزیره را برپاکردند. موسسه امدادرسانی «گرندا » در حال حاضر به سازمانی تبدیل گردیده که در پی سازماندهی و آماده سازی افرادی است که در مناطق طوفان خیز زندگی می کنند.
و...چندنکته جالب دیگر:
******************
آزمايش DNA بر روي فريمن نشان داد كه او از تبار مردم « سونگهاي وتوآرگ » در نيجر است.
فریمن به عنوان گوینده در کلیپ های تبلیغاتی سازمان های جهانی از جمله وان ارث که هدفش بالابردن آگاهی عمومی در مورد مسائل محیطی می باشد ایفای نقش نموده است .
او همچنین در کلیپ " چرا ما اینجا هستیم " که می توان آنرا در وب سایت وان ارث مشاهده نمود نیز گویندگی کرده است .
فریمن به پارک هورس میسی سی پی در استارک ویل واقع در ایالت میسی سی پی نیز کمک مالی نموده است . هورس پارک بخشی از دانشگاه ایالت میسی سی پی به شمار می رود . فریمن چندین اسب دارد که آنها را به این پارک می برد .
افتخارات :
*******
در28 اكتبر2006 در نخستين مراسم جوایز ميسيسيپی در جکسون ، جايزه يك عمر دستاورد هنري را دريافت كرد. همچنين در 13 می 2006 درجهي دكتراي افتخاري علوم و فنون را از دانشگاه دلتا دريافت كرد.
در سال 2008 زندگی نامه فريمن در مجموعه آمریکایی های آفریقایی از شبكهي PBS پخش شد.
موضع سیاسی :
**************
مورگان فریمن از باراک اوباما در هنگام انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 حمایت نمود اما اظهار نظر کرد که او وارد مبارزه انتخاباتی اوباما نخواهد شد . او در تالار رئیس جمهور ها به همراه باراک اوباما یکی از سخنرانان بود .
تصادف اتومبیل :
**************
فریمن در سوم آگوست 2008 در نزدیکی رولویل واقع در ایالت می سی سی پی در یک تصادف رانندگی زخمی شد . اتومبیل او یک نیسان ماکسیمای مدل 1997 بود از بزرگراه خارج شده و چپ شده بود . او و دماریس میر زنی که همراه او بود با کمک نیروی امداد از ماشین زنده بیرون آمدند . فریمن بوسیله یک هلیکوپتر پزشکی به بیمارستان رجینال مدیکال سنتر (Med) واقع در ممفیس منتقل گردید . پلیس احتمال استفاده از الکل به عنوان عامل تصادف را امری غیرمحتمل شمرد . در این تصادف شانه , بازو و ابروی او صدمه دید که در پنجم آگوست سال 2008 مورد عمل جراحی قرار گرفت . دکترها برای مداوای آسیب های وارده به عصب شانه و بازویش چهار ساعت او را تحت عمل جراحی قرار دادند . دماریس میر , مسافر فریمن , از او به خاطر غفلتش در حین رانندگی به دادگاه شکایت کرد و ادعا کرد که او در شب حادثه الکل مصرف کرده اس و گزارش هایی مبنی بر اینکه آنها با هم رابطه عاشقانه دارند را رد کرد .
لیست فیم های مورگان فریمن بعنوان بازیگر:*********************************
- ۲۰۱۳ - آخرین وگاس
- ۲۰۱۳ _ اکنون مرا میبینی
- ۲۰۱۳ _ سقوط المپیوس
- ۲۰۱۳ _ فراموشی
- ۲۰۱۲ _ شوالیه تاریکی برمیخیزد (لوسیوس فاکس)
- ۲۰۱۰ - بازنشستههای فوقالعاده خطرناک
- ۲۰۰۸ - شوالیه تاریکی (لوسیوس فاکس)
- ۲۰۰۷ - فهرست آرزوها (کارتر چمبرز)
- ۲۰۰۷ - رفته عزیزم رفته (کاپیتان جک دویل)
- ۲۰۰۷ - ایوان قادر مطلق (خدا)
- ۲۰۰۶ - قرارداد (فرانک کاردن)
- ۲۰۰۶ - ۱۰ قلم یا کمتر (هیم)
- ۲۰۰۶ - عدد شانس اسلوین (رییس)
- ۲۰۰۵ - ادیسون (اشفورد)
- ۲۰۰۵ - یک زندگی ناتمام
- ۲۰۰۵ - جنگ دنیاها (راوی)
- ۲۰۰۵ - آغاز بتمن (لوسیوس فاکس)
- ۲۰۰۵ - دنی سگه (سام)
- ۲۰۰۴ - دختر میلیون دلاری (ادی اسکرپ)
- ۲۰۰۴ - امتیاز بزرگ (والتر کریوز)
- ۲۰۰۳ - بروس قادر مطلق (خدا)
- ۲۰۰۳ - سبکسری (مایلز اوانز)
- ۲۰۰۲ - جمع تمام ترسها (ویلیام کابوت)
- ۲۰۰۲ - گناهان بزرگ (چارلی گرایمز)
- ۲۰۰۰ - پرستار بتی (چارلی)
- ۲۰۰۰ - مظنون (ویکتور بنزت)
- ۱۹۹۸ - تأثیر عمیق (رییسجمهور تام بک)
- ۱۹۹۸ - باران سخت (جیم)
- ۱۹۹۷ - آمیستاد (تئودور جوادسون)
- ۱۹۹۷ - دخترها رو ببوس (دکتر الکس کراس)
- ۱۹۹۶ - واکنش زنجیرهای (پل شانون)
- ۱۹۹۶ - مول فلاندرز (هیبی)
- ۱۹۹۵ - هفت (کاراگاه ویلیام سامرست)
- ۱۹۹۵ - شیوع (بیلی فورد)
- ۱۹۹۴ - رستگاری از شاوشنگ (رد)
- ۱۹۹۲ - نابخشوده (ند لوگان)
- ۱۹۹۱ - رابین هود-پادشاه دزدان (آزیم)
- ۱۹۸۹ - افتخار (سرگروهبان جان راولینز)
- ۱۹۸۹ - رانندگی برای خانم دیزی (هوک کولبرن)
- ۱۹۸۹ - جانی خوشتیپه (ستوان درونز)
- ۱۹۸۸ - بر من تکیه کن (جو کلارک)
- ۱۹۸۸ - تمیز و موقر (کرگ)
- ۱۹۸۷ - مهارت شهرنشینی (سیاه سریع)
- ۱۹۸۵ - ماری (چارلز تروبر)
- ۱۹۸۴ - معلمها (لوییس)
- ۱۹۸۱ - شاهد عینی (ستوان بلاک)
- ۱۹۸۱ - مرگ یک پیامبر (ملکم ایکس)
- ۱۹۷۳ - تیغ (کریس)
- ۱۹۷۱ - چه کسی میگوید که من نمیتوانم یک رنگینکمان بکشم
- گفتگوئی صمیمانه با مورگن فریمن:
- ****************************
منبع: BlackNews.com
- **********************
کم ویلیامز (مصاحبه کننده) : آقای فریمن، بخاطر وقتی که دادید بسیار متشکرم. افتخار می کنم که با شما صحبت می کنم.
مورگان فریمن: من هم متشکرم
کم ویلیامز: در ابتدا اجازه بدهید بردن جایزه بهترین بازیگر را برای شکست ناپذیر، از انجمن ملی منتقدان (National Board of Review) به شما تبریک بگویم.
مورگان فریمن: خیلی ممنون.
کم ویلیامز: ساخته شدن این فیلم حاصل یک عشق دیرینه بود؟ شنیده ام که این کاری بوده که خیلی وقت است می خواهید آن را انجام بدهید.
مورگان فریمن: خب، نه لزوما این پروژه، بلکه من حس می کردم برایم مقدر شده که کاری درباره ماندلا انجام بدهم. نمی دانم اطلاع دارید یا نه. وقتی در سال 1992 کتاب زندگی نامه اش منتشر شد، از او سوال شده بود اگر کتاب به فیلم تبدیل شود، دلش می خواهد چه کسی نقش او را بازی کند. و او اسم من را برده بود. می شود گفت من یک جورایی انتخاب شده بودم. بنابراین، پیش بینی می کردم که روزی نقش او را بازی کنم، اما همیشه فکر می کردیم نسخه سینمایی کتاب «راه طولانی به آزادی» باشد، که این گونه نشد.
کم ویلیامز: اما کاملا مشخص است که شما شکست ناپذیر را هم دوست داشته اید.
مورگان فریمن: من و شریکم فکر می کردیم که آن داستان ایده آل است. اما حس می کردیم این یکی برای کار بی عیب و نقص است.
کم ویلیامز: منظورتان از شریک، شریکتان در رستوران های مدیدی و باشگاه بلوز گراند زیرو است؟
مورگان فریمن: نه، منظورم شریک تهیه کننده ام، لوری مک کریری است.
کم ویلیامز: جیم کرین، خواننده ای که اقوامی در می سی سی پی دارد، می گوید از غذا خوردن در مدیدی که در جنوب کلارکس دیل واقع است، لذت برده است. او می گوید آنجا بسیار کلاس بالا است و این سوال برایش پیش آمده که وقتی شما برای خودتان آشپزی می کنید، آیا غذاهای کلاس پایین تر، مثل ساندویچ بریان بولونیایی هم درست می کنید؟
مورگان فریمن: من آشپزی نمی کنم. در رستوران شریک هستم، اما این دلیل نمی شود که آشپزی را دوست داشته باشم.
کم ویلیامز: برنادت بیکمن که وکیل دادگستری است، می خواهد بداند آیا تا حالا با ماندلا دیدار داشته اید؟
مورگان فریمن: بله، چند بار با او ملاقات کرده ام. حتی توانسته ام مدتی در کنارش باشم.
کم ویلیامز: آیرین اسمالز که نویسنده کتاب کودکان است، می پرسد رابطه تان را با کلینت ایستوود چگونه تعریف می کنید؟ یک دوست، یک مرشد یا یک هنرمند همکار؟
مورگان فریمن: فکر می کنم یک دوست و هنرمند همکار. آره، همکار هنرمند بیشتر.
کم ویلیامز: فلورین تامپسون کشیش پرسیده، چه کسی یا چه چیزی بزرگترین منبع الهام و دلگرمی شماست؟
مورگان فریمن: سیدنی پوآتیه، کل دوران زندگی و شغلیش.
کم ویلیامز: او همچنین می خواهد بداند، معنویت در زندگی شما چقدر مهم است؟
مورگان فریمن: خیلی مهم. واقعا خیلی مهم. اگرچه رسما روحانی نیستم.
کم ویلیامز: تامی راسل که در آرزوی بازیگری است می پرسد، آیا شده به عنوان بازیگر تسلیم بشوید؟
مورگان فریمن: اوه بله. بسیار زیاد…بسیار زیاد…
کم ویلیامز: آیا سوالی هست که تا به حال کسی از شما نپرسیده باشد و دلتان بخواهد از شما بپرسند؟
مورگان فریمن: (با خنده) نه، هر چیز که تصورش را بکنید از من پرسیده اند.
کم ویلیامز: سوال تاشا اسمیت: تا حالا از چیزی ترسیده اید؟
مورگان فریمن: ترس؟ بله، ترسیده ام، چون من یک ماجراجو هستم. من می خواهم بر لبه پرتگاه زندگی کنم. ترس یعنی آدرنالین خونتان بالا برود.
کم ویلیامز: سوال کوتاه کلمبوس: آیا خوشبخت هستید؟
مورگان فریمن: خوشبختی نسبی است. من راضی هستم.
کم ویلیامز: تری امرسون می پرسد: آخرین بار که از ته دل خنده اید، کی بوده است؟
مورگان فریمن: خب، من چند روز آخر کار،کنار کلینت و مت دیمون بودم . خیلی خندیدیم.
کم ویلیامز: سوال تروی جانسون کرم کتاب: آخرین کتابی که خوانده اید چیست؟
مورگان فریمن: اوه، خدای من…متاسفم. نمی توانم بدون مقدمه نام آخرین کتاب را به یاد بیاورم.
کم ویلیامز: شاید تا آخر مصاحبه یادتان بیاید.
مورگان فریمن: بله.
کم ویلیامز: هدر کاوینگتون که استاد موسیقی است پرسیده، به چه موزیکی گوش می دهید؟
مورگان فریمن: گلچینی از همه. همین الان در سی دی که در پخش موسیقی ام دارم، مخلوطی از نورا جونز، ری چارلز، فرانک سیناترا و آل گرین دارم.
کم ویلیامز: لینگ ـ یو ین می پرسد: قدیمی ترین خاطره ای که از دوران کودکی دارید، چیست؟
مورگان فریمن: قدیمی ترین خاطره دوران کودکی ام…فکر می کنم قدیمی ترین خاطره دوران کودکی ام این باشد که یک روز صبح از خواب بیدار می شوم و کفش هایم را می پوشم. آنها را لنگه به لنگه می پوشم.
کم ویلیامز: بامزه است، چون قدیمی ترین خاطره دوران کودکی من این است که در حالی که در یک پارک زیر یک درخت نشسته ایم، مادرم به من یاد می دهد که چطور بند کفش هایم را ببندم.
مورگان فریمن: یادتان می آید چند ساله بودید؟
کم ویلیامز: 3 یا 4 ساله.
مورگان فریمن: به نظر می رسد حول و حوش همان سنی باشد که من بودم.
کم ویلیامز: سوال مایک پیتمن: بهترین دوستتان در زمان کودکی چه کسی بود؟
مورگان فریمن: در کودکی دوستان خوب زیاد داشتم. اسم اولین دوست صمیمی ام سانی من بود. (با لبخند) بعدش تا وقتی به نوجوانی برسم، بوبو و والتر بودند.
کم ویلیامز: وقتی به آینه نگاه می کنید چی می بینید؟
مورگان فریمن: وقتی به آینه نگاه می کنم چی می بینم؟ خودم را می بینم. منظورتان چیست؟ چیز خاصی مد نظرتان است؟
کم ویلیامز: نه، چون نمی دانم چگونه جواب ها را تفسیر کنم.
مورگان فریمن: منظورم این است که می توانید سوال را بازتر کنید؟ چه چیزی در ذهن دارید؟
کم ویلیامز: این سوالی است که اغلب می پرسم، و تفسیر آن را به خود شخص واگذار می کنم.
مورگان فریمن: تا به حال جواب های جالبی برای این سوال گرفته اید؟
کم ویلیامز: بله.
مورگان فریمن: واقعا؟
کم ویلیامز: بله، جواب به این سوال می تواند بسیار روشنگر باشد! لوداکریس گفت: «یک کاکاسیاه پیش رو»، گلادیس نایت گفت: «یک فرزند خدا»، فیزان لاو جواب داد: «نور! بازتاب نور»، مونیک گفت: «کسی را می بینم که سرشار از زندگی است» و لیبران جیمز جواب داد: «یک پدر خوب، یک دوست خوب، یک شخص باوفا و کسی که همیشه تلاش می کند تا تغییر ایجاد کند.» من سوالات غیر عادی و عجیب را دوست دارم، چون باعث می شود اشخاص درنگ کنند و به درونیات خود سرک بکشند. مثل این سوال: آیا خوشبخت هستید؟
مورگان فریمن: من خوشبختی و بدبختی را مثل دو روی سکه می بینم. اگر شما جایی آن وسط ها هستید، گاه و بی گاه به یکی از دو طرف می غلطید، ولی هرگز نمی فهمید دمای محیطتان تا کجا می تواند بالا برود.
کم ویلیامز: سوال فلکس الکساندر: روزهای سخت را چطور پشت سر می گذارید؟
مورگان فریمن: من ایمان شگفت انگیزی در وجودم دارم که بارها و بارها به من ثابت شده است و آن این است که اگر فقط ادامه بدهید، روی پای خود بایستید و از حرکت نایستید، کارها درست خواهد شد.
کم ویلیامز: وزلی دربی شایر می پرسد: چطور است که شما همیشه موفق می شوید قدرت، عواطف عمیق و ایمان واقعی را روی پرده جان بدهید، آن هم با این متانت؟
مورگان فریمن: در ذهن من، بازی کردن باور کردن است. من این طوری یاد گرفته ام و هنوز هم به همین شکل به آن نگاه می کنم. پس برای واقعی از کار درآوردن هر کاراکتری، باید باور کنید که آن کاراکتر هستید و اجازه بدهید سیستم اعتقادی او، روی شما اجرا شود. به این روش، وقتی جملاتتان را ادا می کنید، از ته دل به آنها اعتقاد دارید.
کم ویلیامز: لاز لایلز می پرسد، آیا به عنوان یک بازیگر مجبور شدید کمی از حرمت خود را به خاطر ماندلا قربانی کنید تا بتوانید تصویر کاملی از پیچیدگی ها و خصوصیات انسانی شخصی که در دنیا به ماندلا شهرت دارد، ارائه دهید؟ او می گوید شنیده که کلینت ایستوود بعضی از ایرادات و اشتباهات ماندلا را ذکر کرده است. یعنی او می خواهد بداند به عنوان یک بازیگر، چطور به روان شخصی نفوذ کرده اید که همه او را معنوی ، فداکار و بی اشتباه می بینند، ولی فهمیده اید که لغزش هم داشته است؟
مورگان فریمن: خب، من از قبل مطالب بسیار زیادی درباره ماندلا خوانده بودم و از خیلی وقت پیش می دانستم که او نه تنها به عنوان یک انسان خطا می کند، بلکه اشتباهات شخصی مرتکب شده که به عنوان یک مرد نمی تواند خود را ببخشد. بر خلاف پیروزی های سیاسی اش، در مورد خانواده اش احساس کم کاری می کرد.
کم ویلیامز: کارملا ریمرز می پرسد، پیاده کردن لهجه ماندلا خیلی سخت بود؟
مورگان فریمن: بله. در واقع، چالش برانگیز ترین قسمت کل نقش بود. غیر ممکن نبود، ولی اگر مجبور بودم از یک قسمت نقش به عنوان مشکل نام ببرم، حتما همین بود.
کم ویلیامز: اودوک آودوک می پرسد، فیلمبرداری در لوکیشن آفریقای جنوبی چطور بود و فکر می کنید در سال های آینده، آفریقا چطور می تواند بر فرهنگ آمریکا تاثیر بگذارد؟
مورگان فریمن: واقعا از بودن در آفریقای جنوبی لذت بردم. واقعا جای شگفت انگیزی است. حدود 6 هفته در کیپ تاون و 2 هفته در ژوبورگ (ژوهانسبورگ) بودیم. هنوز می گویم کشور خیلی هیجان انگیزی است. هر چقدر هم که کهن باشد، به نظر می رسد در حال جهش به قرن 21 است. از لحاظ فرهنگی، فکر نمی کنم آفریقا بتواند اثر قابل توجهی بیشتر از آنچه قبلا گذاشته،بر آمریکا بگذارد. اما اعتقاد دارم آفریقای جنوبی، تاثیر بزرگی بر دیگر کشورهای قاره اش خواهد گذاشت. از ته دل امیدوارم که این اتفاق بیفتد.
کم ویلیامز: لری گرینبرگ سوال کرده، با در نظر گرفتن تمام جوایز و کمالات شما، آیا هنوز پروژه ای هست که احساس کنید باید درگیرش بشوید؟
مورگان فریمن: بله، باید چندتا درام تاریخی دیگر درباره تجربیات سیاهپوست ها در آمریکا بازی کنم.
کم ویلیامز: سوال بوریس کوجو: بزرگترین فضیلتتان را چه چیزی می دانید؟
مورگان فریمن: بازی در سینما….بله.
کم ویلیامز: نصیحتتان به کسانی که می خواهند پایشان را جای پای شما بگذارند چیست؟
مورگان فریمن: کسانی که میخواهند پایشان را جای پای من بگذارند؟ من در مسیرها و جاهای متفاوت ردپاهای گوناگونی به جا گذاشنه ام، بستگی دارد که از کدام مسیر می خواهند بروند. در کل، می گویم، «کمربند هایتان را ببندید، و هر جا که می خواهید بروید! هر کاری که می خواهید انجام بدهید.»
کم ویلیامز: سوال لاز آلونسو: چطور طرفدارانتان می توانند به شما کمک کنند؟ مورگان فریمن: فقط با طرفدار باقی ماندن و اینکه هر وقت خراب کردم، من را در جریان بگذارند.
کم ویلیامز: آخرین کتابی که خوانده اید یادتان آمد؟
مورگان فریمن: نه، بر روی سوالاتی که می پرسیدید تمرکز کرده بودم. بگذارید فکر کنم…یکی از آخرین ها خلیج ویسکی اثر کلاید فورد، یکی از دوستانم است که در منطقه واشنگتن زندگی می کند.
کم ویلیامز: این اواخر بیشتر کارهای شنیداری انجام می دهید؟ به نظر می رسد دائم در حال شنیدن صدای شما از تلویزیون و آگهی های رادیویی هستم.
مورگان فریمن: نه، گاهی وقت ها خودم هم فکر می کنم صدایم را می شنوم، اما صدای من نیست. پس باید کمی بیشتر دقت کنید.
کم ویلیامز: خب، ریچی هیونز هم همین را گفته. یک نفر خودش را جای شما جا زده و چند تا کار تبلیغاتی انجام داده است.
مورگان فریمن: باشه. اگر یک مدل خوب صدایش خیلی شبیه باشد، مردم گول می خورند.
کم ویلیامز: دوباره متشکرم آقای فریمن. واقعا از وقتی که دادید سپاسگزارم. دوران شغلی شما را تحسین می کنم و از تمام کارهایتان لذت برده ام.
مورگان فریمن: خیلی ممنون. شما خیلی لطف دارید.
پایان